فیلم مریخی

 

Capture222222

برداشت های مهندسی ارزشی از فیلم مریخی

موضوع فیلم از این قرار است که فضانوردی به نام «مارک واتنی» (با بازی مت دیمون) در کره مریخ سرگردان و گرفتار می‌شود. او باید تمام قابلیت‌های خود را به‌کار بگیرد تا به مرکز کنترل پرواز در کره زمین،وضعیت خود را اطلاع داده و تقاضای کمک بکند.درحالی که برای بقای خود در مریخ و زنده ماندش درگیر مشکلات است، ناگهان دچار حادثه میشود.دوستانش برای نجاتش تلاش میکنند و با کمک نبوغش اتفاقات جالبی برایش رقم میخورد...

در یکی از قسمت های این فیلم که جزو پلان های پایانی آن نیز هست، مارک باید بتواند یک فضاپیمای قدیمی جامانده از ماموریت قبلی ناسا در مریخ را آماده کرده تا بتواند با آن دوباره به مدار کره مریخ بازگردد.

مطابق محاسبات ناسا، برای رسیدن این فضاپیما به مدار مورد نظر باید 4000 کیلوگرم از وزن آن کاهش یابد تا به سرعت مورد نظر در هنگام رسیدن به جو کره مریخ دست یابد.

کاهش 4000 کیلوگرم در دستور کار مارک قرار می گیرد. همه صندلی، تجهیزات پشتیبان، دستگاه های پیچیده به درد نخور، حتی نوک آهنی فضاپیما خارج می شود. نکته جالب توجه وقتی شروع می شود که مهندسان ناسا متوجه می شوند نوک دماغه فضاپیما که به تنهایی بیش از 400 کیلوگرم وزن داشته است، در فضای اتمسفری مریخ کابردی ندارد چرا که اتمسفر آن بسیار نازک است. نوک دماغه 400 کیلوگرمی با یک روپوش پلاستیکی!!!! پوشانده می شود...

martian gallery3 gallery image

آیا این اتفاق شما را یاد مهندسی ارزش نمی اندازد؟ کارکرد دماغه 400 کیلوگرمی چیست؟

شاید بتوان گفت: «پوشاندن محیط داخلی»

با بررسی دقیق تر و در واقع شناخت بهتر مسئله، می توان کارکرد های مشابه را با قیمت ارزان و کیفیت برتر، جایگزین هم کرد. این درسی است که می شود از این فیلم جذاب و دیدنی آموخت.

نویسنده: هادی آقازاده