داستان ارزش

 

 

در اخبار است از شیخ وَلیو که روزی با مریدان در ییلاقی بنشستی که به ناگه مرید شوره سری ناله سر برآورد که یا شیخ فلان تکنیک، هزینه ها را هم چون برگ ریزان پاییزی بکاهدندی

شیخ ما گفت: سهل است تعدیل نیرو و اخراج نیز هزینه ها را بکاهدندی

آن یارِ غار و رفیق درخت چنار از رو نه برفتی و دوباره آواز سر بدادی که یا شیخ، چگونه است حال ما با تکنیک بهمان که آوازه اش دامن گیر عالم بشده و از بقالی سر کوچه تا کمپانی سازنده ی کلوچه، همه بهره ها از این تکنیک بگرفتی و حاشیه سود را همانا بالا بِبُردی!

شیخ ما با مشاهده ی پر رویی مُرید، وی را نزدیک بخواندی و مرید از این حالت شیخ ذوق مرگ بگشتی و انتظار انعام همانا بداشتی که به ناگه شیخ ما چاکر را لَت ( سیلی) آبداری بزدی؛ بدان گه که روشن جهان، تیره گشت و آن مرید از فرط ضایع شدن، به گوشه ای بخزیدی و نالان دست به صورت وا بماندی.

آنگاه شیخ ما چای دیشلمه خود را سر بکشیدی و پای منبر همانا برفتی و داد سخن همانا سر بدادی که:

« ای یاران و مریدان، هر گردی را گردو نتوان بگفت. فرق است بین مهندسی ارزش با دیگر تکینک های Cost Reduction و این فرق را فاصله ایست از زمین تا به آسمان.

حقیر در دوره ی ماژول 1 مهندسی ارزش در قریه ی تهران؛ به نیکی در بیافتی که نزیبد مهندسی ارزش را تکنیک کاهش هزینه سر بدادن! آنچه زیبد آن است که ما به دنبال ارزش از نظرگاه مشتری بباشیم که اگر این ریسمان را محکم بگرفتندی، بشاید که سود نیز بالا برفتندی.

مهندسی ارزش را سه فرق است با دیگر تکنیک ها: نخست زیبد که نگاه «کارکرد گرا» باشد، ثانیا شاید که در «تیم های چند رشته ای » ارزش گویی شود و ثالثا باید که « تفکر خلاقانه» قوت غالب مریدان باشد.»

این را بگفت و یاران چو این بشنیدند همگی جامه دریده و سر به بیابان نهادند.

difrences 

نویسنده: هادی آقازاده